ائمه اطهار

شما می توانید نظرات سازنده خود را از طریق لینک نظرات برای ما ارسال نمایید متشکرم

ائمه اطهار

شما می توانید نظرات سازنده خود را از طریق لینک نظرات برای ما ارسال نمایید متشکرم

همتی تا کشتی تن بشکنیم

 

امیر حسین مدرس

تا به حشر دل ارثنا گفتی

همه گفتی چو((مصطفی)) گفتی ...

هلال نخستسن شب ربیع . لبخند مهرآور تو ست که در طلیعه بهار . جلوه بر جهان می کند .

چونان لبخندی که به گاه گذر از کوچه های مدینه نثار کودکان باز یگوش می کردی .

اینک جهان بسان همان کودکان  بازیگوش . در کوچه های پیچاپیچ تاریخ . گاهی سر در هوا و گاهی سر در گریبان راه می سپارند.

لبخند تو اما جاودان است .

بی گمان. برج و باروی بی مهری و دژ خشم و قلعه تعصب های کور  تسلیم نگاه مشفقانه  و لبخند بهار آور توست  و نامت اجازه ورود به اقلیم امن آرامش.

دلی که در تسخیر شعله عشق تو نیست . چیست جز افسرده خاکستری مرده ؟

هنوز پیش قدمی در سلام  ! هر سحر گاه که نامت  را بر گلدسته ها آواز می کنند . خفتگان را سلام می دهی و بیداران را مست شراب طهور صبوح می سازی .

کلامت سحر نیست . آبشار زلال و روشن حقیقت است  که از سرچشمه جان آسمان  پیامت می جوشد . گاه بر جویبار وجود فاطمه می گذرد و گاه  در موجا موج اقیانوس خطبه های علی جلوه می کند . آغوشت دشت سرسبز  و بی پیان جولان حسن و حسین است .همه چیز بوی تو را دارد : بهار. عشق. ایمان .مسلمانی . ولایت . عاشورا...

کدام درخت را نشان دهم که جوانه ای به یاد تو نداشته باشد ؟کدام قله را نام ببرم که پرچم  فتح لبخندت بر فرازش در اهتزاز نباشد ؟ازچه سخن بگویم آغز و پایانش به تو نرسد ؟

آنچه به ما آموختی گنج خدا است و سنت تو آمیختن با کلام خداوند و هم دستی با دست خداست.

 با تو تمام جهان مدینه است !هیچ نو آوری روز آمدتر از سنت تو نیست !

دریغا که هنوز  خاکستر پاشان به سر بماند !

اما تو هم چنان  آرام و مهربان و متبسم  با گامهای شمرده  و مطمئن  بر خیابان دل ما می گذری ودر غروب مدینه ات  مدرن با سر انگشت رحمت و عطوفت  چراغ یقین مان را روشن می کنی .ای محمد ...

((ای شب از چشم سیاهت شرمگین

وی نگاهت آبشاری آتشین

بین که مسکینم ودر بند شهیم

خسرو ما شو که ازخسران روهیم

بین که ازکشتی نشینان تنیم

همتی تا کشتی تن بشکستیم

باور ما . یاور ما دین توست

جنت موعود ما. آیین توست.

مناجات

 

خدایا چگونه می توانم رو به سوی تو بیا ورم  و زبان به حمدو ثنایت بگشایم در حالی که خود از کرده خود آگاهم . چگونه می توانم دوستدار تو باشم در حالی که به عهد وپیمانی که با تو بسته ام وفادار نبوده ام . چگونه می توانم طلب عفوو بخشش کنم در حالی که شعله های عصیان در درونم فرو زان است . بارالها . چگونه می توانم رو به توبه آورم در حالی که اسیر هواهای نفسانی خویشم . بارلها. تو از علاقه من نسبت به خودت آگاهی و می دانی که چقدر مشتاق رسیدن به توام  اما هر وقت که تصمیم گرفتم  که به سوی تو بیایم گناه به سراغم آمد و مرا از تو دور ساخت .

خداوندا . همیشه آرزویم این بوده که حتی برای یک روز هم که شده آن چیزی باشم که تو می خواهی  و آنچه کنم که تو می پسندی . ولی افسوس که این نفس سرکش  تاکنون  مجال برآورده شدن این آرزو را  به من نداده است .بارلها .می ترسم از خویش و این سرنوشتی که در انتظار من است . از این بیابان و شوره زاری که در پیش روی من است  می ترسم . می ترسم مرگ به سراغم بیاید و آرزوی رسیدن به تو را این بار او از من بستاند .

خدایا تو خود می دانی که چه سخت است ماهی کوچک اسیر آبی دریای بیکران باشد .

خدایا تو خود می دانی برای من که همیشه با تو زندگی کرده ام این مسیرتکراری روزگار که  ناخواسته مرا به کام خود می برد چقدر ملال آور و خسته کننده است .

سادات دو عالم

((انس )) از حضرت رسول اکرم (ص ) روایت مى کند که آن حضرت فرمود:
ان آدم صلوات الله علیه نظر فى الجنتة فلم یر صورت مثل صورته فقال : الهى لیس فى الجنة صورة مثل صورتى ؟
فاخبره الله تعالى و اشار الى جنة الفردوس فراى قصرا من یاقوته بیضاء فد خلها فراى خمس صور مکتوب على کل صورة اسمها: انا محمود و هذا ((احمد))، انا الاعلى و هذا ((على ))، انا الفاطر و هذه ((فاطمه ))، انا المحسن و هذا ((حسن ))، انا ذوالاحسان و هذا ((حس)) .
حضرت آدم (ع ) چون در بهشت به هر سو نگریست و صورتى را به شکل و قیافه خود نیافت ، عرض کرد: خدایا، صورتى نظیر چهره من نیافریده اى ؟
خداى متعال او را متوجه بهشت فردوس کرد و حضرت آدم (ع ) در آنجا قصرى از یاقوت سفید دید و هنگامى که وارد آن قصر شد، پنج تصویر مشاهده کرد که اسامى هر یک از آنها نیز به این شرح نوشته شده بود.
من محمودم و این ((احمد)) است ، من اعلى هستم و این ((على )) است ، من فاطرم و این ((فاطمه ))است ، من محسنم و این ((حسن )) است من ذوالاحسانم و این ((حسین ))است .
حدیث دیگرى در همین موضوع ((شیخ عبدالرحمان صفورى ))در ((نزهت المجالس ))، و ((مولامحمد مبین )) در ((معارج النبوة ))، از حضرت صادق سلام الله علیه روایت مى کند که آن حضرت فرمود:
کان آدم و حواء جالسین فجائهما جبرئیل و اتى بهما الى قصر من ذهب و فضة شرفاته من زمرد اخضر فیه سریر من یاقوتة حمراء و على السریر قبة من نور فیها صورة على راسها تاج ، و فى اذنیها قرطان من لولو، و فى عنقها طرق من نور، فتعجبوا من نورها حتى ان آدم نسى حسن حواء فقال : ما هذه الصورة ؟
قال جبرئیل : ((فاطمه ))، و التاج ابوها، و الطوق زوجها، و القرطان ، الحسن والحسین ، فرفع آدم راسه الى القبة فوجد خمسة اسماء مکتوبة من نور: انا المحمود و هذا ((محمد))، و انا الاعلى و هذا ((على ))و ان االفاطر و هذه ((فاطمة ))، و انا المحسن و هذا ((الحسن ))، و منى الاحسان و هذا ((الحسین )) فقال جبرئیل : یا آدم احفظ هذه الاسماءفانک تحتاج الیها، فلما هبط آدم بکى ثلاثمائة عام ثم دعا بهذه الاسماء و قال یا رب : بحق محمد وعلى ، و فاطمة ، والحسن والحسین ، یا محمود یا اعلى ، یا فاطر یا محسن اغفرلى و تقبل توبتى ، فاوحى الله الیه یا آدم لوسئلتنى فى جمیع ذریتک لغفرت لهم ))(آدم)) (ع ) و حوا، در کنار هم نشسته بودند که جبرئیل بنزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصرى از طلا برد، در آنجا تختى از یاقوت قرمز بود و بالاى آن تخت قبه اى بود نور افشان ، و در میان آن قبه چهره اى غرقه در نور، که تاجى بر سر نهاده و دو گوشوار از لولو در گوشش ، و گردن بندى از نور بر گردنش آویخته بود. هر دو از نورانیت حیرت انگیز آن تمثال در شگفت شدند به حدى که حضرت آدم (ع ) زیبائى همسرش حواء را فراموش نمود (زیرا شاهد یک زیبائى بى سابقه و حسن بى نظیرى بود) لذا روى به جبرئیل کرد و پرسید این صورت کیست ؟ جبرئیل گفت : این فاطمه است ، و آن تاجش احمدنما، گردن بندش حیدرنما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسین اوست . آنگاه حضرت آدم (ع ) سر خویش را به سوى قبه نور بلند کرد، و در آنجا این پنج اسم را با خط نور نوشته دید:
من محمودم و این ((محمد)) است ، من اعلى هستم و این ((على )) است ، من فاطرم و این ((فاطمه ))است ، من محسنم و این ((حسن )) است ، و احسان از من است و این ((حسین ))است.
پس از قرائت این نامها جبرئیل گفت : یا آدم ، این نامها را به خاطر بسپار که بعدها یقینا به آنها نیازمند مى شوى ، و آن اسماء مشکل گشاى تو خواهند بود.
بعد از آنکه حضرت آدم مرتکب آن ترک اولى شد و در نتیجه بر زمین فرود آمد، بعد از 300 سال اشک ریختن (بیاد آن نامهاى مقدس افتاد) و با آن اسماء مبارک دعائى ترتیب داد و به پیشگاه خداى متعال چنین معروض داشت :
پروردگارا به حق محمد، على ، فاطمه ، حسن و حسین ، یا محمود، یا اعلى ، و یا محسن ، یا فاطر از خطاى من در گذر و توبه مرا قبول فرما. در آن هنگام از جانب خداى تعالى خطاب آمد که یا آدم اگر (در آن حال دعا) در خواست مى کردى که گناهان همه فرزندانت را بیامرزم همه آنها را مى بخشیدم ))
آرى براى خداى متعال هرگز سنگینى ندارد که از برکت این دعا جمیع گناهان ما را نیز ببخشد، لذا جا دارد که ما نیز بگوئیم :
((یا رب بحق محمد، و على ، و فاطمه ، والحسن والحسین ، یا محمود یا اعلى یا فاطر یا محسن اغفرلنا و تقبل توبتنا))
حدیث مفصل دیگى جناب سلمان نقل مى کند که حضرت رسول اکرم (ص ) فرمود:((خداى تعالى از اسامى خودش نامهاى ما را مشتق فرموده است : خدا محمود است و من محمدم ، خداى اعلى است و نام برادرم على است ، خدا فاطر است و اسم دخترم فاطمه است ، خدا محسن است و نام دو فرزند من ((حسن و حسین است .((این روایت را نطنزى )) در ((خصائص علویه ))، و عده اى دیگر از دانشمندان بزرگ شیعه و سنى نقل فرموده اند، و اگر به جز این روایت ، حدیث دیگرى در دست ما نباشد از همین خبر، مطالب مهمى را مى توان استفاده کرد، و با توجه به این که بعد از سیصد سال اشک ریختن ، در هنگام درماندگى و احتیاج ، این نامهاى مقدس مشکل گشا و نجات بخش آدم ابوالبشر بوده اند، کاملا واضح است که تمام فرزندان آدم در سختى ها نیازمند آنان بوده و در طلب حاجت و رفع گرفتاریها با توسل به این اسماء مبارک کامروا خواهند بود.

 

 

مولاعلی و شیعه علی

سالروز وفات حضرت معصومه(س)

                                                                            

 

                                 وفات حضرت معصومه (س) بر عموم شیعیان جهان تسلیت باد.

                                                          

منتظر ظهور

  

 

                                                بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج ولعافیه والنصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهىین بین یدیه

اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیا و حافظا و قائدا و

ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا

                                         صدایی می شنوم از ته دل

                                           صدایم می کند از راه دور

                  از درد انتظار می گوید و تنهایی بی وصف حضرت مهدی(عج)

                                      می گوید کیست مرا یاری کند

                                          کیست که مرا بخواند

                                  از عشق و تنهایی چه می دانید

                                     بیایید قدر انتظار را بدانیم

                                     قدر با یاد او بو دندرا بدانیم

                                     شبهای تاریک می گذرد

                                     همه دلها شده اند تا ریک

                               به یاد آریم روزی را که او خواهد آمد

                                      شکوفه ها باز خواهند شد

                                       نور بر دلها حاکم خواهد شد

                                       بیایید امید انتظار را زنده کنیم

                                          همه ی دنیا را بیدار کنیم

                                             تا بشنوند صدای او را

                                       که می گوید دعا کنید برای من

                                                                                                       ( معرفت نفس)

هفته وحدت بر عموم مسلمین جهان مبارک باد

                      

                        

                     وحدت   

قال تعالی .به ریسمان محکم خدا چنگ زنید و از تفرقه بپرهیزید.

پیامبراکرم (ص). ای مردم ! باهم باشید و از تفرقه بپرهیزید!

قال تعالی .مانند کسانی نباشید که گروه گروه شدند آنگاه به اختلاف پرداختند.

پیامبراکرم(ص). مومنان همچون یک روحند .