ائمه اطهار

شما می توانید نظرات سازنده خود را از طریق لینک نظرات برای ما ارسال نمایید متشکرم

ائمه اطهار

شما می توانید نظرات سازنده خود را از طریق لینک نظرات برای ما ارسال نمایید متشکرم

ارتباط با امام زمان(عجل الله فرجه) در عصر غیبت

 

                                            

    گفتار چهارم: تحلیل دیدگاه عدم امکان ارتباط و دیدار امام زمان عجل الله فرجه

قسمت دوم

 

    • آنچه گذشت

    • روایاتی که بر ناشناخته بودن حضرت، در میان مردم، دلالت می کنند

    • روایاتی که دلالت می کنند، امام(ع) در مراسم حج دیده نمی شود

    • روایاتی که دلالت دارند بر امتحان شیعه در دوران غیبت

 

آنچه گذشت:

در قسمت نخست این گفتار چنین آمد که گروهی از بزرگان شیعه، بر این باورند که در زمان غیبت کبری، امکان ارتباط با امام زمان(ع) برای شیعیان وجود ندارد و برابر دستور حضرت، مدعی دیدار را باید تکذیب کرد.

و نیز بیان گردید که روایاتی که بر دیدگاه نخست دلالت می کنند، بسیارند که در چهار دسته‌ی:

  1. توقیع آن حضرت به علی بن محمد سمری.

  2. روایاتی که بر ناشناخته بودن حضرت، در میان مردم، دلالت می کنند.

  3. روایاتی که دلالت می کنند، امام(ع) در مراسم حج دیده نمی شود.

  4. روایاتی که دلالت دارند بر امتحان شیعه در دوران غیبت.

که به بررسی دسته اول آن پرداخته شد و اکنون به تحلیل سه دسته‌ی دیگر می‌پردازیم:

 

• ناشناخته بودن حضرت

بخشی از روایات، تصریح دارند که حضرت در میان مردم است و آنان را می بیند و می شناسد، ولی مردم آن حضرت را نمی شناسند و به طور مطلق نفی رؤیت می کنند، از جمله:

   * امام صادق از حضرت امیر(ع) نقل می کند:

«ولو خلت الارض ساعة واحدة من حجة الله لساخت باهلها و لکن الحجة یعرف الناس و لا یعرفونه کما کان یوسف یعرف الناس و هم له منکرون(26).»

و اگر زمین، یک ساعت از حجت خالی باشد، ساکنان خود را فرو خواهد برد. حجت، مردم را می شناسد، لیکن مردم او را نمی شناسند، همان گونه که یوسف، مردم را می شناخت و آنان، او را نمی شناختند.

از این روایت، استفاده می شود که حضرت، بسان دیگر انسانها، در بین مردم زندگی می کند، او را می بینند  نمی شناسند، ولی آن حضرت، مردم را می شناسد، همچون یوسف(ع).

   * امیرالمؤمنین(ع) می فرماید:

«ان حجتها علیها قائمة ماشیةٌ فی طرقها، داخلة فی دورها و قصورها جوالةٌ فی شرق هذه الارض و غربها تسمع الکلام و تسلم علی الجماعة تری و لا تری الی الوقت و الوعد و نداء المنادی من السماء ألا ذلک یوم فیه سرور ولد علی و شیعته(27).»

حجت حق بر زمین استوار است. در جاده ها حرکت می کند، در خانه ها و قصرها وارد می شود و در شرق و غرب زمین به گردش می پردازد، سخن مردم را می شنود و بر جماعت مردم  سلام می کند. می بیند و دیده نمی شود، تا زمان ظهور و وعده الهی و ندای آسمانی. هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی و شیعیان اوست.

نعمانی در کتاب غیبت، پس از نقل روایات در تحلیل آن می نویسد:

 «پس مثال زد برای آنان درباره ی یوسف که امام(عج) موجود است، جز این که در این زمان، می بیند و دیده نمی شود، آن گونه که امیرالمؤمنین(ع) فرمود: تا روز ظهور و وعده الهی و زمانی که ندا از آسمان برآید(28).»

   * امام صادق(ع) درباره ی آن حضرت می فرماید:

«فما تنکر هذه الامة ان یکون الله یفعل ما فعل بیوسف و ان یکون صاحبکم المظلوم المجحود حقه صاحب هذا الامر یترد بینهم و یمشی فی اسواقهم و یطأ فرشهم و لا یعرفونه حتی بیأذن الله له ان یعرفهم نفسه کما اذن لیوسف حین قال له اخوته «أإنک لانت یوسف؟ قالک انا یوسف(29).»

ظاهر روایات در باب نهی از نام بردن، این است که نه شفاهی و نه کتبی، ذکر نام حضرت، جایز نیست، ولی از مجموع کلمات آنان که ذکر نام حضرت را جایز نمی دانند، استفاده می شود که نوشتن آن ایرادی ندارد

پس چگونه انکار می کند این امت که خدا با حجت خود، آن گونه عمل کند که با یوسف انجام داد و صاحب شما مظلومی است که از حقش بازداشته شده صاحب حکومت، در بین مردم رفت و آمد می کند و در بازارهای آنان گام می نهد و در منزلهای آنان قدم می گذارد، ولی او را نمی شناسند، تا زمانی که خداوند به او اجازه دهد که خود را به آنان بشناساند، آن گونه که به یوسف اجازه داد که در پاسخ برادرش که از او پرسید: آیا تو یوسفی؟ بگوید، بله من یوسفم.

   * از امام رضا(ع) درباره ی قائم سؤال می شود، حضرت پاسخ می دهد:

«لا یری جسمه و لا یسمی باسمه(30).»

حضرت دیده نمی شود و نام وی برده نمی شود.

   * امام حسن عسکری(ع) می فرماید:

«انکم لا ترون شخصه و لا یحلّ لکم ذکره باسمه(31).»

شما شخص او را نمی بینید و روا نیست که او را با نامش یاد کنید.

 

از روایاتی که ذکر شد، چند نکته استفاده می شود:

  1. زمین، بدون حجت، باقی نمی ماند. حجت الهی، باید همیشه باشد، تا زمین، ساکنان خود را فرو نبرد.

  2. امام عصر(عج) در میان مردم و در کوچه و بازار است، مانند یوسف که برادرانشان او را نمی شناختند، ولی او آنان را می شناخت. سخن مردم را می شنود و بر آنان سلام می کند، در مراکز آنان حاضر می گردد. از این روی، در بحث امام زمان(عج)، سخن از روح مجرد و حضور غیرفیزیکی نیست. حضرت، مانند دیگران در مجامع حضور می یابد، منتهی افراد او را نمی شناسند.

  3. وقتی مردم آن حضرت را خواهند دید که صیحه آسمانی بلند شود و خبر ظهور حجت، اعلام گردد و تا آن زمان، کسی ایشان را نخواهد دید.

  4. برابر روایت امام رضا(ع)، اسم حضرت ذکر نمی شود. درباره ی یاد نام امام عصر(عج) در دوران غیبت کبری اختلاف است: برخی این احادیث را مخصوص دوران غیبت صغری می دانند و یاد نام ایشان را در این زمان، روا می دانند، مانند: خواجه نصیرالدین طوسی، علی بن عیسی اربلی (32) و فیض کاشانی (33). گروهی، هم اکنون نیز، ذکر نام حضرت را جایز نمی شمرند؛ زیرا در این روایت و روایات بسیار دیگر، از جمله در توقیعی حضرت حجت(عج) می فرماید:

«ملعون ملعون من سمانی فی محفل من الناس (34).»

جای تعجب است آقایانی که بردن نام حضرت را جایز نمی دانند (35)، دیدن حضرت را روا می شمارند و داستانهای فراوانی در این باره نقل کرده اند.

اگر در این توقیع و توقیع دیگری(36) که به همین مضمون نقل شده دقت کنیم متوجه می شویم، نام نبردن از حضرت، تعبدی نیست؛ آن گونه که برخی پنداشته‌اند؛ زیرا حضرت می‌فرماید:

«ملعون است ملعون است کسی که مرا در محفلی از محافل مردم [عامه] نام ببرد».

نهی از حرمت یاد نام حضرت در بین عموم مردم، به خاطر خوف و تقیه بوده و امروزه که چنین مسأله ای نیست، نهی نیز نخواهد بود. آنچه از نوبختی (م: 301) در فرق الشیعه، مبنی بر نهی از نام حضرت نقل شده(37)، مربوط به دوران غیبت صغری است. فیض کاشانی در وافی، چهار روایت از کافی در باب نهی از ذکر نام حضرت آورده است. در روایت دوم آن آمده:

«ان دللتهم علی الاسم اذاعوه و ان عرفتهم المکان دلوا علیه(38).»

اگر اسم را به آنان بگویید، فاش می کنند و اگر مکان حضرت را به آنان بشناسانید، به آن راهنمایی می‌شوندد.

فیض پس از نقل این روایت می نویسد:

«ویستفاد من ظاهر التعلیل ان تحریم التسمیة کان مختصاً بذلک الزمان الا ان الشیخ الصدوق، رحمه الله، روی فی کتاب غیبته ما یدل علی انه مستمر الی یوم ظهوره(39).»

و از ظاهر تعلیل روایت استفاده می شود که حرمت ذکر نام حضرت، مختص به آن زمان بوده است، جز این که شیخ صدوق، در کتاب غیبت خود [کمال الدین] روایاتی دارد که برخی دلالت دارند که این حرمت، تا روز ظهور حضرت، ادامه دارد.

صدوق در «باب النهی عن تسمیة القائم»(40) چهار روایت آورده که سه روایت آن، با توجیهی که ذکر شد، سازگاری دارند، و یک روایت در این باب و روایت دیگری که پیش از این آورده(41) و روایات همانند این، که علامت مجلسی در بحار آورده(42) با ین توجیه، ناسازگاری دارند.

برابر آنچه ذکر شد، مشاهده ی حضرت در غیبت کبری، ممکن نیست، مگر این که دلیل معتبری، این ادله را مقید و جواز آن را ثابت کند

این روایات، معمولاً از جهت سند، قابل اعتماد، نیستند، در نتیجه، قابل استناد نخواهند بود.

ظاهر روایات در باب نهی از نام بردن، این است که نه شفاهی و نه کتبی، ذکر نام حضرت، جایز نیست، ولی از مجموع کلمات آنان که ذکر نام حضرت را جایز نمی دانند، استفاده می شود که نوشتن آن ایرادی ندارد(43) و فقط در محافل و مجالس، نباید نام حضرت را برد؛ زیرا محدث نوری، در آغاز بحث خود از کمال الدین صدوق و عیون الاخبار از صحیفه فاطمه(س) نقل می‌کند:

«نام حضرت «ابوالقاسم محمدبن الحسن» است(44).»

«نظر من، نهی از ذکر نام حضرت است(45).»

البته این روایت از جهت سند و محتوا قابل اعتماد نیست.

صدوق در اعتقادات(46)، مفید در ارشاد(47)، محدث نوری در کلمه طیبه و نجم الثاقب(48)، نام شریف حضرت را ذکر کرده اند.

بنابراین، نوشتن اسم حضرت با حروف مقطع (م ح م د) و اجتناب از ذکر نام حضرت در محافل، بویژه محافل اهل سنت، لزومی ندارد. زیرا امروزه، تمام افراد، نام حضرت را می دانند و علمای اهل سنت که درباره ی آن حضرت کتاب نوشته اند، نام  کنیه حضرت را نیز ذکر کرده‌اند.

 

• در مراسم حج، دیده نمی شود

از مراکزی که در غیبت صغری، امام عصر(عج) مشاهده شد، مراسمحج است. گروهی که حضرت را دیده‌اند، به این مطلب تصریح کرده اند.

اما در غیبت کبری، برابر روایاتی که وارد شده، حضرت در مراسم حج شرکت می‌کند، مردم را می بیند، اما مردم او را نمی بینند و نمی شناسند، از جمله:

   * امام صادق می‌فرماید:

«للقائم غیبتان: یشهد فی احداهما المواسم یری الناس و لا یرونه(49).»

امام قائم دو غیبت دارد: در یکی، در مراسم حج شرکت می کند، مردم را می بیند، اما مردم او را نمی بینند و نمی شناسند.

نعمانی نیز، در کتاب الغیبة، این حدیث را به همین الفاظ، از کلینی نقل می کند.(50).

علامه مجلسی، در مرآة العقول، در شرح این حدیث می نویسد:

«مراد از این غیبت، غیبت کبری است و منظور از رؤیت در حدیث، معرفت است، یعنی «لا یعرفه احد من الناس» هیچ کسی از مردم او را نمی شناسند، برخلاف غیبت صغری، که سفرای حضرت و برخی از خدمتگزاران خاص، آن حضرت را می شناختند.

ممکن است منظور از غیبت در حدیث، غیبت صغری باشد، بدین گونه که «یری الناس» به ضم ناس باشد، مردم می بینند و آنان خواص و موالی حضرت هستند، یعنی بعضی از مردم می بینند، امام عموم مردم، حضرت را با معرف و شناخت نمی بینند(51).»

 

• امتحان شیعیان در دوران غیبت

روایات بسیاری از ائمه(ع) وارد شده که بر اثر طولانی شدن غیبت امام عصر(عج)، گروهی از مردم منکر وجود مبارک حضرت می شوند و از عقیده خود باز می گردند. این دسته از روایات، چنان فراوان است که می‌توان گفت، به حد چنین ارتباطی ممکن بود، معنی نداشت که مردم  در این آزمایش ناموفق باشند و ایمان و اعتقاد خویش را از دست بدهند؛ زیرا با داستانی که یکی از دیدار کنندگان مطرح می‌کرد، پی به وجود حضرت می برند و چه بسا گروهی با همین عقیده، زندگانی کنند، اما وقتی که خود موفق به دیدار نشوند، ایمانی قلبی خویش را از دست بدهند. اساساً فلسفه انتظار در این نکته نهفته است که افراد با عدم مشاهده حضرت، ایمان به پیروزی و موفقیت حق دارند.

   * امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید:

«للقائم منا غیبة ادها طویل کأنی بالشیعة یجولون النعم فی غیبته، یطلبون المرعی فلا یجدونه. ألا فمن یثبت منهم علی دینه لم یقس قلبه لطول امد غیبة امامه فهی معی فی درجتی یوم القیامة(52).»

برای قائم ما، غیبتی طولانی است که گویا شیعیان مرکبها را برای دیدار با او به حرکت در می آورند، بیابانها را می‌گردند، او را نمی یابند. هان! پس کسی که از شما بر دین خود ثابت بماند، قلب او به خاطر طولانی شدن غیبت امام قسی نگردد، در روز قیامت با من خواهد بود.

   * امیرالمؤمنین(ع) در روایت دیگر می‌فرماید:

«ولکن بعد غیبة و حیرة فلا یثبت فیها علی دینه إلا المخلصون المباشرون لروح الیقین(52).»

قیام او، بعد از غیبت و دوران حیرتی است که کسی بر دین خود، باقی نمی ماند، مگر افراد مخلص مباشر با روح یقین.

 

برابر آنچه ذکر شد، مشاهده ی حضرت در غیبت کبری، ممکن نیست، مگر این که دلیل معتبری، این ادله را مقید و جواز آن را ثابت کند.

از روایاتی که یادآور شدیم، نکات زیر بدست می‌آید:

   1. دیدنی امکان ندارد که با شناخت باشد.

   2. مدعی مشاهده و رؤیت را باید تکذیب کرد.

   3. مشاهده حضرت در زمان غیبت کبری ممکن نیست.

   4. حضرت، در میان مردم حضور دارد، ولی آنها را نمی‌شناسند، مانند: یوسف که برادران خود را می‌شناخت، ولی آنان یوسف را نمی شناختند.

   5. امام عصر(عج) در مراسم حج شرکت می کند. در غیبت صغری آنان که حضرت را می‌شناختند در کنار خانه خدا، حضرتش را مشاهده کرده اند. در غیبت کبری، حضرت مردم را می بیند، و نمی شناسند.

   6. نهی از ذکر نام حضرت، از روی تقیه بوده که در دوره ی غیبت صغری مصداق داشته، اما در غیبت کبری، اشکال ندارد. قدر متیقن آن، بنابر قول کسانی که قائلند، در محافل و مجالس است.

   7. شیعیان به خاطر عدم دیدن حضرت در عصر غیبت کبری امتحان می‌شوند  و تنها گروهی اندک از مخلصان بر عقیده‌ی خود باقی می‌مانند.

 

پیوند به :

گفتار چهارم: تحلیل دیدگاه عدم امکان ارتباط و دیدار امام زمان قسمت اول

گفتار سوم: ارتباط با حضرت ولی عصر در دوران غیبت کبری

 


26. «کتاب الغیبة»، نعمانی / 14.

27. «همان مدرک»، 144.

28.  «همان مدرک»، 145.

29. «همان مدرک»، 164.

30. «کمال الدین و تمام النعه» / 370.

31. «کافی»، ج 1/332، «الوافی» ج 2/403.

32. «نجم الثاقب» / 59.

33. «الوافی»، ج 2/403.

 34. «کمال الدین و تمام النعمه» / 482.

 35. «نجم الثاقب»، / 58؛ «بحارالانوار»، ج 51/32.

 36. «بحارالانوار»، ج 51/33.

37. «نجم الثاقب» /58؛ نوبختی ، ترجمه و تعلیق از محمد جواد مشکور / 154، علمی و فرهنگی، تهران.

38. «کافی»، ج 1/333.

39. «وافی»، ج 2/403.

40. «کمال الدین و تمام النعمه» / 48.

41. «همان مدرک» / 368.

42. «بحار الانوار»، ج 51/31.

43. برای آگاهی از اقوال در این باره، ر.ک: «مکیال المکارم»، ج 2/172؛ «کمال الدین و تمام النعمه»، ج 2/369، پاورقی.

 44. «نجم الثاقب» / 58, «کمال الدین و تمام النعمه»، /307.

 45. «کمال الدین و تمام النعمه» / 309، 648.

46. «اعتقادات»، شیخ صدوق /93، 95. شیخ صدوق می نویسد: «و نعتقد حجة الله فی ارضه و خلیفته علی عباده فی زماننا هذا، هو القائم المنتظر، محمد بن الحسن بن علی بن محمد...».

47. «ارشاد»، شیخ مفید، ج 2/342.

48. «نجم الثاقب» / 247؛ «کلمه ی طیبه» /461. اسلامیه، تهران.

49. «کافی»، ج 1/339.

50. «کتاب الغیبة»، نعمانی / 176، ح 16. در نقل نعمنانی آمده. «لا یرونه فیه».

51. «مرآة العقول»، ج 4/47.

52. «کمال الدین و تمام النعمه» / 303؛ «نوادر الاخبار»، فیض کاشانی/ 304.

 

                                                                             ر.ک:  چشم به راه مهدی ؛ جمعی از نویسندگان مجله‌ی حوزه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد