آنچه گذشت:
اعتقاد به وجود امام زمان و حجت حق(عج) از ضروریات مذهب شیعه است. برابر روایات و ادلّه، وجود امام در هر زمانی، لازم است. زمین بدون حجت باقی نمی ماند. در این زمان که حجت الهی در پرده غیب به سر می برد، این پرسشها مطرح می شود:
آیا ارتباط با آن حضرت، امکان دارد، یا خیر؟ آیا شیعیان و پیروان حضرت، می توانند از محضر آن بزرگوار، بهره مند گردند، یا خیر؟
.
..
...
..... از این روی، بحث ارتباط با امام زمان و مشاهده حضرت را با مروری به غیبت صغری، پیگرفتیم و اکنون به ادله موافق و مخالف ارتباط در دوران غیبت کبری میپردازیم و در پایان نیز ، نگاهی به داستانهایی که در این باره وجود دارد می افکنیم و به نتیجه گیری می پردازیم
ارتباط با حضرت در دوران غیبت کبری
موضوع بحث ما، ارتباط و دیدار حضرت در دوران غیبت کبری است. آیا شیعیان از چنین امکانی برخوردارند و میتوانند از محضر آن حضرت در این زمان بهره برند و جمال بی مثال ایشان را ببینند و مسائل علمی دینی خویش را از حضورش بپرسند، یا چنین امکانی نیست. در این جا دو دیدگاه وجود دارد: امکان و عدم امکان.
پیش از نقل دلیلهای هر یک از این دو دیدگاه و بررسی آنها، لازم است در معنای رؤیت، ملاقات، فیض حضور و شهود که مراتب رؤیت هستند، اندکی به بحث بپردازیم و درنگی هم داشته باشیم در معنای مشاهده.
1. رؤیت: دیدن است. دیدن بدون شناخت حضرت. این معنی، دو صورت پیدا میکند:
الف. گاهی ایشان در جمعی و مراسمی شرکت میکند، مردم وی را میبینند، ولی نمیدانند که او حضرت حجت است و بعد هم، متوجه این امر نمیشوند.
ب. در هنگام مشاهده حضرت، متوجه نباشند، ولی بعد متوجه و یا معتقد گردند شخصیتی را که دیدهاند حضرت حجت بوده است.
2. ملاقات: دیدن با شناخت. یعنی، کسی حضرت را ببیند و معتقد بشود شخصی را که دیده، امام عصر است و به این امر، اطمینان داشته باشد.
3. فیض حضور: یعنی، دیدن حضرت، و شناخت ایمان، همراه با سؤال و جواب. یعنی، افزون بر این که حضرت را دیده و شناخته، از ایشان نیز سؤال کرده و با وی به گفتوگو پرداخته. این مرحله و رتبه از همه مراحل بالاتر و ارزندهتر است.
4. شهود: یعنی، آگاهی به وجود حضرت، از راه سیر و سلوک، بدین معنی که اهل معرفت، با شناخت و درکی که از حقایق عالم دارند، پی به حقیقت وجود حضرت میبرند و ایشان را میشناسند و گاهی ممکن است مدعی شوند که با مکاشفه، با حضرت، ارتباط برقرار کرده اند.
قسم پنجمی از ملاقات و دیدار، متصور است: دیدار در خواب، که این از مقولهی بحث ما خارج است. محور اصلی بحث ما، در بخش دوم معنای اول و ادعایی نمیتواند داشته باشد سخن از رؤیت در خواب نیز نیست؛ چرا که دیگر امامان علیهم السلام نیز امکان دارد به خواب افراد صالح، بیایند. البته با خواب مسأله دینی و مشکل فقهی قابل حق نیست افراد نمیتوانند مستند به آن، حکم شرعی صادر کنند و گاهی شاید زمینه باشد برای راهنمایی و هدایت به سوی یک برهان و دلیل شرعی، یا حل مشکل اجتماعی و یا اتفاقی که در آینده خواهد افتاد.
این بحث، دیدار از راه مکاشفه را از جهت امکان و عدم امکان شامل نمیگردد، ولی حکم مدعی دیدار را مشخص میکند که قابل اثبات و پذیرش نیست و حق اظهار نظر ندارد.
مشاهده:
مشاهده را به معنای دیدن با حواس، همراه با حضور و شناخت دانستهاند که گاهی امکان دارد با گفت و گو و سؤال همراه باشد.
راغب مینویسد:
شهود و شهادت، به معنای حضور با دیدن است. دیدن یا با چشم است و یا با بصیرت. منتهی «شهود» به معنای حضور مجرد (دیدن با بصیرت) شایسته تر است و شهادت به دیدن (با چشم) سزاوارتر و به جایگاه دیدن و حضور، مشهد گفته میشود.
بنابراین، مشاهده، یعنی دیدن با چشم، به گونه ای که طرف را بشناسد. مدعی مشاهده، یعنی کسی که میگوید: حضرت را دیده و شناخته، گرچه شناخت وی بعد از دیدن باشد، مانند گواهی که صحنهای را میبیند و بعد آنچه را دیده گواهی میدهد و ممکن است در هنگام مشاهده، افراد را با نام و عنوان نشناسد.
مشاهده، ارتباط با واسطه را شامل نمیشود. موضوع سخن ما، دیدن و مشاهده کردن است. در این باره دو دیدگاه وجود دارد:
1. در دوران غیبت کبری امکان ارتباط و مشاهده، وجود ندارد.
2. برای اولیای الهی، امکان دیدن و بهره بردن از محضر آن بزرگ، وجود دارد.
حال که مقدمات بحث و نظرات موجود در آن طرح گردید، کلام را در همینجا به پایان برده و تبیین هر کدام از این دیدگاهها را به گفتاری دیگر موکول می کنیم.