"و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شی ء و هدی و رحمة و بشری للمسلمین."
![]() |
واژه کتاب در قرآن کریم 230 بار به کار رفته است که 49 بار، مراد قرآن است و در مواردی هم تورات، انجیل، نامه عمل، لوح محفوظ و ... منظور می باشد.
در روایات، از قرآن به عنوان "کتاب" و "الکتاب" فراوان یاد شده و ابعاد آموزشی و هدایتی و حق گستری آن بیان شده است. مشهورترین این روایات، حدیث شکوهمند "ثقلین" است.
موضوع کتاب و کتابت در رشد حیات اجتماعی تأثیر بسزایی دارد. روح یک جامعه در پرتو این مهم بارور می شود و به همین دلیل میراث فرهنگی و تمدن اسلامی همیشه مملو از کتابهای بزرگانی است که افتخار جامعه بشری بوده و همه همت اولیای دین اسلام بر این بوده است که بندگان خدا را به سوی روشنایی کتاب رهنمون شوند. چنانکه کلام الهی با توجه به قلم آغاز شده: (علم بالقلم) و در جایی دیگر می فرماید: (ن و القلم و ما یسطرون).
حضرت علی علیه السلام می فرماید: "کسی که با کتابها آرامش می یابد هرگز آسایش از او سلب نمی شود."
کتاب از دیرباز، حافظ و احیا کننده تفکر و اندیشه های والا و منبع عظیمی بوده است که طالبان علم، اندیشه و حقیقت را سیراب نموده، ارزیابی شرایط و امکانات موجود فرهنگی مبین این نکته است که امروزه کتاب می تواند به عنوان یک وسیله مطمئن و کار آمد در بهینه سازی فضای فرهنگی جامعه مورد استفاده قرار گیرد.
![]() |
ضرورت ترویج کتابخوانی در کودکان و نوجوانان
امام صادق علیه السلام می فرماید:
" اِحْفِظوُا بِکُتُبِکُمْ فِاِنَّکُمْ سوُفَ تَحْتاجوُنَ الیْها."
"کتابهایتان را حفظ کنید زیرا که نیازمند آنها خواهید شد."
با عنایت به فرمایش امام جعفر صادق علیه السلام درباره اهمیت حفظ و نگهداری کتاب، می توان اهمیت ویژه آن را در مکتب توحید استنباط کرد که جامعه اسلامی بدون مطالعه کتاب بی روح خواهد شد.
به وجود آوردن فرهنگ مطالعه در جامعه، مستلزم تدوین و اجرای برنامه هایی است که عادت به مطالعه را رونق می بخشد . پس برای رسیدن به شرایط مطلوب چاره ای نداریم جز آن که عادت به کتابخوانی را از دوران کودکی در افراد ایجاد کنیم.
عادت به مطالعه یک امر اکتسابی است، یعنی همانطور که کودک خواندن، نوشتن و حساب کردن را یاد می گیرد، مطالعه را نیز یاد می گیرد.
البته باید به این مسئله توجه کرد که کودک این امر را ابتدا از کانون خانواده آموزش می گیرد، سپس در نهاد مدرسه به کتابخوانی عادت می کند. پس خانواده به عنوان اولین نهادی که می تواندکودک را به کتابخوانی ترغیب نماید ، نقش به سزایی درگسترش این فرهنگ در جامعه دارد.
روغن زیتون "بکر" (از خمیر زیتون بدون اعمال حرارت حاصل می شود که کاملاً خوراکی و رنگ آن زرد متمایل به سبز است) به عنوان یک محصول طبیعی از نظر کمی و کیفی بر اساس نوع و روش روغن کشی، رسیدگی میوه، شرایط آب و هوایی و میزان بارندگی دارای ترکیبات متغیری خواهد بود. اما به طور کلی در روغن زیتون ترکیبات گلیسیریدی (روغنی)، هیدروکربنها، توکرفرولها، الکلها، استرول، ترکیبات معطر و اجزای متعدد دیگری وجود دارند. اغلب این ترکیبات دارای خواص بیولوژیکی گوناگونی هستند.
در بین اجزای تشکیل دهنده ی روغن زیتون اسیدهای چرب اولئیک، لینولئیک و پالمتیک از نظر کمی بالاترین درصد را دارا هستند. مقدار زیاد اسید اولئیک نه تنها تأثیر زیادی در طعم روغن دارد، بلکه منبع ایدهآلی برای تولید انرژی و عامل جلوگیری از بیماریهای قلبی و عروقی می باشد. وجود اسید چرب ضروری لینولئیک در روغن زیتون متناسب با میزانی است که باید در غذای روزانه وجود داشته باشد.
بالا بودن مقدار ویتامین E و رنگدانههای کاروتنوییدی روغن زیتون و نسبت مناسب اسیدهای چرب غیر اشباع به اسیدهای چرب اشباع، در پایداری این روغن بسیار موثر است.
روغن زیتون به دلیل قیمت و ارزش بالای تغذیهای، گاه به صورت تقلبی با روغنهای معمولی و کم ارزش مخلوط و به بازار عرضه می شود. به همین منظور در طول سالهای متمادی تحقیقات قابل توجهی در هر یک از زمینههای ممکن در مورد روغن زیتون انجام شده است. با این حال تشخیص روغن اضافه شده به روغن زیتون معمولاً به آسانی انجام نمی شود، چرا که گاهی روغن اضافی را طوری انتخاب می کنند که هیچ تغییری در شاخصها (عدد یدی، عدد صابونی، تغییر ضریب شکست نور) به وجود نیاید.
افزودن روغنهای ارزان تر مانند روغن ذرت، روغنهای هیدروژنه و جامد، همچنین روغن زیتون تصفیه شده ( که مصرف خوراکی ندارد) و روغن تفاله ی زیتون به روغن زیتون بکر، اغلب به عنوان تقلب در روغن زیتون محسوب می شوند.
روغن زیتون دارای اسیدهای چرب غیر اشباع مونو (MUFA) و آنتی اکسیدان می باشد که باعث طول عمر و کاهش بیماری های مرتبط با مصرف روغن های اشباع می شود. بنابراین مصرف آن به جای روغن های اشباع و جامد فواید زیر را برای سلامتی بدن دارد:
* روغن زیتون سلامت شریانها را تامین می کند.
* مانع آسیب رساندن رادیکالهای آزاد حاصل از چربیها و روغنها به سیستم قلبی-عروقی می شود.
* کلسترول خون و به خصوص نوع بد آن یعنی LDL را کاهش می دهد، بدون اینکه که نوع خوب آن یعنی HDL کاهش پیدا کند.
*از مسموم و اکسیده شدن LDL کلسترول جلوگیری می کند.
* مانع رسوب پلاک ها در جدار شریان شده و در نتیجه مانع تنگ شدن شریانها می شود.
* قند خون را تنظیم می نماید.
* روغن زیتون دارای آنتی اکسیدان های قوی مثل پلی فنول ها و فلاوونوئیدها می باشد که این آنتی اکسیدان ها باعث کاهش پر اکسیداسیون چربی ها در بدن و به دنبال آن کاهش استرس اکسید اکسیداتیو می شوند.
در نتیجه بدن را از صدمه رادیکال های آزاد حفظ می کند و بدین طریق باعث کاهش ابتلا به انواع سرطان، خصوصاً سرطان پوست، روده و سرطان پستان در زنان می شود.
* همچنین به علت خاصیت آنتی اکسیدانی خود دیواره سرخرگ ها را از گزند رادیکال های آزاد محافظت کرده و چسبیدن LDL را به دیواره سرخرگ ها، کاهش می دهد و ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می دهد.
برای اینکه مواد مفید موجود در روغن زیتون، از جمله ویتامین E ، ترکیبات فرار، پلی فنول ها و سایر مواد آن از بین نرود یا کاهش نیابد، این روغن باید در مکانهای تاریک و خنک نگهداری شود.
برگ، میوه و روغن زیتون و حتی هسته ی آن علاوه بر ارزش غذایی، دارای ارزش دارویی می باشد که تعدادی از خواص درمانی و مصارف دارویی این محصول در زیر ذکر شده است:
- پیشگیری و درمان بیماریهای قلبی و عروقی
- کاهش کلسترول بد
- کاهش لخته شدن خون
- کاهش فشار خون بالا
- درمان خون ریزی لثه و تقویت لثه
- جلوگیری از سفید شدن مو
- تسکین دردهای روماتیسمی
آذین نصراللهزاده و ماندانا طایفه
اعضاء هیئت علمی گروه تکنولوژی مواد غذایی دانشگاه آزاد لاهیجان
رگ غیرتمان بیرون زده بود؛ هم وقتی در یکی از آخرین نسخههای اطلس مؤسسه نشنالجئوگرافیک، پایین نام خلیج فارس نوشته شد «خلیج عربی» و هم وقتی فیلم «300» رفت روی پرده.برای اعتراض، راههای مختلفی وجود داشت . یکی از خلاقانهترین این راهها، استفاده از «بمب گوگلی» بود. کافی بود مثلا کسی بزند Arabian Gulf تا نتیجه اول جستوجو، حسابی حالش را بگیرد.
آن روزها هیچکس نمیدانست چه کسی فتیله این بمب گوگلی را روشن کرده اما حالا دیگر غمتان نباشد؛ سازنده آن بمبها را پیدا کردهایم؛ پندار یوسفی جوان 26سالهای که سالهاست خارج از ایران زندگی میکند و این روزها او را در کانادا میتوانید پیدا کنید ولی ایرانی بودنش را هرگز فراموش نکرده است.او خودش از ماجراهای این 2 بمب معروف برای ما نوشت.
قضیه بمب گوگلی خلیج فارس برمیگردد به نوامبر2004 و زمانی که مؤسسه نشنال جئوگرافیک در آخرین نسخه از کتاب اطلس خود، نام «خلیج عربی» را در پرانتز و پایین عبارت خلیج فارس ذکر کرده بود. در همان زمان من هم مثل بقیه ایرانیها از این موضوع ناراحت بودم؛ خصوصا که سابقه زندگی در کشورهای عربی را هم داشتم؛ جایی که هر روز و در همهجا این عبارت جعلی دیده و شنیده میشد و ما را آزار میداد.
من هم مثل خیلی از کاربران ایرانی اینترنت، طومارهای اعتراضی را امضا کرده بودم، ولی احساس میکردم که صرف امضا کردن طومار، کار زیادی را از پیش نمیبرد؛ برای همین به دنبال راهی بودم که اعتراضمان را به شکلی متفاوت که اثرگذاری آن بیشتر باشد انجام دهیم.
در مورد بمب گوگلی از حدود یک سال قبل از آن اطلاعاتی داشتم. وقتی در همان روزهای بحث در مورد قضیه خلیج فارس، در سایتهای ایرانی به نوشته کاربری ناشناس برخوردم که اشارهای به استفاده از بمب گوگلی کرده بود، بلافاصله تصمیم گرفتم این پیشنهاد را عملی کنم.
در مورد اینکه بمب گوگلی چیست، همان موقع در وبلاگم نوشتم: «اگه تعداد زیادی لینک از صفحات مختلف به یک وبسایت خاص و با استفاده از یک عبارت خاص داده بشه، رده بندی اون سایت تو فهرست گوگل میآید بالا و اگه لینکها به اندازه کافی زیاد باشه، حتی به رده اول میرسه؛ مثلا اگه تعداد زیادی از ما وبلاگدارها با عبارت انگلیسی arabian gulf لینک بدیم به یک وبسایتی که در مورد خلیج فارس هست، هر کسی که تو گوگل عبارت arabian gulf رو جستوجو کنه اولین نتیجهای که میگیره اون صفحه مربوط به خلیج فارس خواهد بود که ما ساختهایم».
و به همراه آن توضیح، صفحهای ساده درست کردم شبیه پیغام خطایی که مرورگر اینترنت معمولا هنگام عدم توان دسترسی به یک وبسایت نمایش میدهد؛ با این تفاوت که به جای پیغام معمولی، کلمات آن را به این صورت تغییر داده بودم: «خلیج موردنظر پیدا نشد، حتما منظورتان خلیج فارس است».
به این ترتیب، در صورت موفقیت این حرکت، هر کس که در اینترنت برای عبارت خلیج عربی جستوجو میکرد، به پیغام غیرمنتظره بالا برمیخورد.
بعد از نوشتن دستورالعمل کامل چگونگی عملی کردن چنین کاری در وبلاگ خودم، وبلاگها و وبسایتهای دیگر به تدریج به حمایت از این طرح برخاستند و بزودی خبر این طرح به طور گستردهای میان ایرانیان پخش شد. حتی جالب بود که خیلی از دوستانم که نمیدانستند این حرکت را من شروع کردهام، ایمیلهایی را که درباره آن گرفته بودند، برای من هم میفرستادند و از من میخواستند که در آن شرکت کنم.
بالاخره پس از نزدیک 2 هفته و با همیاری صدها نفر از صاحبان وبلاگها و وبسایتهای ایرانی، بمب گوگلی ما به اصطلاح «منفجر» شد و در رتبه اول گوگل و وبسایتهای جستوجوی دیگر قرار گرفت. خبر این بمب در رسانههای ایرانی و خارجی پخش شد. از آنجا که محتوای صفحهای که ساخته بودم جالب و نسبتا بامزه بود و در عین حال عصبانی یا خصمانه جلوه نمیکرد، بسیاری از خبرگزاریهای بزرگ، خبر بمب گوگلیمان را در اخبار روزانه و در قسمت «خبرهای نرم» خود منتشر کردند.
این اولین باری بود که وبلاگنویسان ایرانی، با گرایشها و اعتقادات مختلف، همگی دست به دست هم دادند و نه تنها در دنیا خبرساز شدند بلکه توانستند عملا چیزی را تغییر دهند. چند هفته بعد از این ماجرا، با فشار خبری که حرکت ما و دیگر گروههای ایرانی روی نشنال جئوگرافیک ایجاد کرده بود، آنها عقبنشینی کردند و آن عبارت را اصلاح کردند و این پیروزی بزرگ به نام وبلاگنویسان ایرانی ثبت شد.
آنچه گذشت:
اعتقاد به وجود امام زمان و حجت حق(عج) از ضروریات مذهب شیعه است. برابر روایات و ادلّه، وجود امام در هر زمانی، لازم است. زمین بدون حجت باقی نمی ماند. در این زمان که حجت الهی در پرده غیب به سر می برد، این پرسشها مطرح می شود:
آیا ارتباط با آن حضرت، امکان دارد، یا خیر؟ آیا شیعیان و پیروان حضرت، می توانند از محضر آن بزرگوار، بهره مند گردند، یا خیر؟
.
..
...
..... از این روی، بحث ارتباط با امام زمان و مشاهده حضرت را با مروری به غیبت صغری، پیگرفتیم و اکنون به ادله موافق و مخالف ارتباط در دوران غیبت کبری میپردازیم و در پایان نیز ، نگاهی به داستانهایی که در این باره وجود دارد می افکنیم و به نتیجه گیری می پردازیم
ارتباط با حضرت در دوران غیبت کبری
موضوع بحث ما، ارتباط و دیدار حضرت در دوران غیبت کبری است. آیا شیعیان از چنین امکانی برخوردارند و میتوانند از محضر آن حضرت در این زمان بهره برند و جمال بی مثال ایشان را ببینند و مسائل علمی دینی خویش را از حضورش بپرسند، یا چنین امکانی نیست. در این جا دو دیدگاه وجود دارد: امکان و عدم امکان.
پیش از نقل دلیلهای هر یک از این دو دیدگاه و بررسی آنها، لازم است در معنای رؤیت، ملاقات، فیض حضور و شهود که مراتب رؤیت هستند، اندکی به بحث بپردازیم و درنگی هم داشته باشیم در معنای مشاهده.
1. رؤیت: دیدن است. دیدن بدون شناخت حضرت. این معنی، دو صورت پیدا میکند:
الف. گاهی ایشان در جمعی و مراسمی شرکت میکند، مردم وی را میبینند، ولی نمیدانند که او حضرت حجت است و بعد هم، متوجه این امر نمیشوند.
ب. در هنگام مشاهده حضرت، متوجه نباشند، ولی بعد متوجه و یا معتقد گردند شخصیتی را که دیدهاند حضرت حجت بوده است.
2. ملاقات: دیدن با شناخت. یعنی، کسی حضرت را ببیند و معتقد بشود شخصی را که دیده، امام عصر است و به این امر، اطمینان داشته باشد.
3. فیض حضور: یعنی، دیدن حضرت، و شناخت ایمان، همراه با سؤال و جواب. یعنی، افزون بر این که حضرت را دیده و شناخته، از ایشان نیز سؤال کرده و با وی به گفتوگو پرداخته. این مرحله و رتبه از همه مراحل بالاتر و ارزندهتر است.
4. شهود: یعنی، آگاهی به وجود حضرت، از راه سیر و سلوک، بدین معنی که اهل معرفت، با شناخت و درکی که از حقایق عالم دارند، پی به حقیقت وجود حضرت میبرند و ایشان را میشناسند و گاهی ممکن است مدعی شوند که با مکاشفه، با حضرت، ارتباط برقرار کرده اند.
قسم پنجمی از ملاقات و دیدار، متصور است: دیدار در خواب، که این از مقولهی بحث ما خارج است. محور اصلی بحث ما، در بخش دوم معنای اول و ادعایی نمیتواند داشته باشد سخن از رؤیت در خواب نیز نیست؛ چرا که دیگر امامان علیهم السلام نیز امکان دارد به خواب افراد صالح، بیایند. البته با خواب مسأله دینی و مشکل فقهی قابل حق نیست افراد نمیتوانند مستند به آن، حکم شرعی صادر کنند و گاهی شاید زمینه باشد برای راهنمایی و هدایت به سوی یک برهان و دلیل شرعی، یا حل مشکل اجتماعی و یا اتفاقی که در آینده خواهد افتاد.
این بحث، دیدار از راه مکاشفه را از جهت امکان و عدم امکان شامل نمیگردد، ولی حکم مدعی دیدار را مشخص میکند که قابل اثبات و پذیرش نیست و حق اظهار نظر ندارد.
مشاهده:
مشاهده را به معنای دیدن با حواس، همراه با حضور و شناخت دانستهاند که گاهی امکان دارد با گفت و گو و سؤال همراه باشد.
راغب مینویسد:
شهود و شهادت، به معنای حضور با دیدن است. دیدن یا با چشم است و یا با بصیرت. منتهی «شهود» به معنای حضور مجرد (دیدن با بصیرت) شایسته تر است و شهادت به دیدن (با چشم) سزاوارتر و به جایگاه دیدن و حضور، مشهد گفته میشود.
بنابراین، مشاهده، یعنی دیدن با چشم، به گونه ای که طرف را بشناسد. مدعی مشاهده، یعنی کسی که میگوید: حضرت را دیده و شناخته، گرچه شناخت وی بعد از دیدن باشد، مانند گواهی که صحنهای را میبیند و بعد آنچه را دیده گواهی میدهد و ممکن است در هنگام مشاهده، افراد را با نام و عنوان نشناسد.
مشاهده، ارتباط با واسطه را شامل نمیشود. موضوع سخن ما، دیدن و مشاهده کردن است. در این باره دو دیدگاه وجود دارد:
1. در دوران غیبت کبری امکان ارتباط و مشاهده، وجود ندارد.
2. برای اولیای الهی، امکان دیدن و بهره بردن از محضر آن بزرگ، وجود دارد.
حال که مقدمات بحث و نظرات موجود در آن طرح گردید، کلام را در همینجا به پایان برده و تبیین هر کدام از این دیدگاهها را به گفتاری دیگر موکول می کنیم.
تیم فوتبال پرسپولیس زیر نظر حمید استیلی و کادر فنی جدید برای رقابتهای لیگ هفتم استارت زد .
در تمرین دیروز سرخپوشان تنها 8 بازیکن حاضر بودند که زیر نظر کماسی و مرزبان تست بدنی دادند .این تمرین در حالی آغاز شد که بازیکنان حاضر در تمرین به اندازه انگشتان دو دست هم نبود !
تیم فوتبال پرسپولیس که هنوز سرمربی خود را به طور قطع نشناخته است زیر نظر استیلی تمرین می کند تا تکلیف سرمربی این تیم نیز مشخص شود.
فرشید کریمی ، واعظی ، آشوبی ، زارعی ، مامانی ، خرسندی ، نوری از چهره های مطرح نخستین تمرین سرخپوشان بودند .
در آغاز تمرین ، ضربان قلب پرسپولیسی ها مورد سنجش و ارزیابی قرار کرد تا وضعیت فعلی آنها مورد ارزیابی قرار بگیرد .پس از این تست ، تست سرعت و پرش در دستور کار قرار گرفت که اکثر بازیکنان در این تست آماده نشان دادند .
![]() |
به نوشته هم میهن این موضوع هفتهها مسکوت ماند تا اینکه روز گذشته اعلام شد 17 بازیکن پاس در نامهای به هیات فوتبال تهران و سازمان لیگ خواستار روشن شدن وضعیتشان شدهاند. موضوعی که از سوی علی کاظمی، رئیس هیات فوتبال تهران هم تایید میشود: «آنها به ما نامه نوشته و خواستهاند بدانند که طبق اساسنامه بازیکن آزاد محسوب میشوند یا نه.»
این 17 بازیکن خسرو حیدری، بیژن کوشکی، حمید هدایتی، حسین پاشایی، کیانوش رحمتی، جواد شیرزاد، لفته حمیدی، امید خورج، علی کریمی، اسماعیل نیکنظر، حمید عمرانزاده، محمد غلامی، میلاد میرترابی، محسن میرآبی، مهدی جعفرپور، نظر احمدی و مصطفی چترآبگون هستند.
حیدری، یکی از این بازیکنان میگوید: «فکر میکنم طبق قانون، بازیکن آزاد هستیم. فدراسیون باید هرچه زودتر تکلیف ما را روشن کند». اما باشگاه پاس الوند حاضر نیست رضایتنامه این بازیکنان را صادر کند. کاظم اولیایی، مدیرعامل این باشگاه روز گذشته در پی انتشار این خبر، اعلام کرد آنها باید در پاس بمانند: «ما با مسوولان رده پاس توافق کردیم و قرار شد پاس همدان تکلیف بازیکنان را مشخص کند.
آنها همه چیز را به ما سپردند و باید تابع تصمیماتی باشند که پاس برایشان میگیرد.» اولیایی میگوید این 17 نفر سرمایه باشگاه هستند و درخواستشان از فدراسیون و هیات فوتبال غیرقانونی بوده: «ما توجهی به این چیزها نمیکنیم و آنها باید منتظر تصمیمی باشند که ما برایشان میگیریم.»
فدراسیون و هیات فوتبال اما جواب قطعی ندادهاند. سازمان تربیتبدنی هنوز انتقال پاس تهران به پاس همدان را اعلام نکرده و کاظمی میگوید این مساله ابهاماتی را به وجود آورده: «الان نمیتوانیم تصمیمی بگیریم. به دلیل اینکه هنوز از لحاظ اداری پاس تهران متولی امور فوتبال این باشگاه است طی نامهای خواستهایم که این قضیه را پیگیری کند.»
خانواده سبز